با تو چه زندگي هايي که تو روياهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نميذاشتم
چه سفرها با تو کردم، چه سفرها تو رو بردم
دم مرگ رسيدم اما به هواي تو نمردم
دارم از تو مي نويسم که نگي دوستت ندارم
از تو که با يه نگاهت زير و رو شد روزگارم
دارم از تو مي نويسم، دارم از تو مي نويسم، دارم از تو مي نويسم
موقع نوشتنا، وقت اسم گذاشتنا
کسي رو جز تو نداشتم، اسمي جز تو نميذاشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگينه، اون از غصه توست
اون از غصه توست
با تو چه زندگي هايي که تو روياهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نميذاشتم
حتي من به آرزوهات، تو رو آخر ميرسوندم
مي رسيدي تو، من اما، آرزو به دل مي موندم
هي مي خواستم که بگم، که بدوني حالمو
اما ترس و دلهره، خط ميزد خيالمو
توي گفتن و نگفتن، از چه روزهايي گذشتم
اونقده رفتم و رفتم، اونقده رفتم و رفتم، که هنوزم برنگشتم