سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Nazanin

Home
E-Mail
Identity
Management

Link to Us!


Search

Search:

Music

Friends logo




Friends link

در آنسوی چهره
عشق و نفرت
دهکده رویاها(عشق)

Archive

آذر ماه سال 1383
دی ماه سال 1383
بهمن ماه سال 1383
اسفند ماه سال 1383
خرداد ماه سال 1384

Subscription

 

Counter

Today: 8
All day: 71893

Designs by


Nazanin Studio

Copyright © 2003, 2005

شنبه 83 اسفند 22

نازنین...

می دانی چه می گذرد بر نگاهم؟! خوشا به حال فرهاد که در حسرت شیرین بیستون را کند. لااقل بگو من به خیال دلتنگی هایت کدام کوه را صیقل دهم. بی تو من خاموش می مانم. می دانم که می دانی... مهربانم تو را در کدامین فردا جستجو کنم که اگر ندانم نگاه به کدامین سو بدوزم، جان خواهم داد؟! تو که می دانستی بی تو نفس کشیدن هم معنا ندارد، چرا حال می اندیشی این طوفان زده، در گوشه ای روزگار را به خوشی می گذراند؟!
ای کاش باور می کردی تا چه اندازه دلتنگت آمدنت هستم... ای کاش. افسوس که باور نداری نازنین را. اگر باور داشتی نمی رفتی. یا حال که رفته ای، وعده آمدنت را در باران نمی گذاشتی...
نازنینم، از کجا می دانستی در این دیار بارانی نخواهد بارید؟!... از کجا می دانستی دیگر حتی دل آسمان هم برای این مردمان نمی سوزد؟!... از کجا می دانستی آسمان اینجا تا همیشه حسرت باران را بر دل شقایق ها خواهد نشاند؟!
و من... هنوز هم حسرت حل شدن در نگاهت را دارم. می دانم اگر باران هم ببارد تو نخواهی آمد .می دانم... ای کاش آنقدر صادق بودی که فریاد می کردی رفتنت را آمدنی نیست. ای کاش...
تا همیشه در انتظارت می مانم که شیدایی شیوه دلدادگان است. سراغی از نازنین بگیر...

----------------  نازنین ---------------


زمزمه علی: " باز هم سکوت...   "
زمزمه نازنین: " دیروز زیر نم نم بارون فهمیدم عاشقت شدم!!! ... به باران سوگند تا همیشه نازنینت می مانم..."


نوشته شده توسط نازنین مقدم و علی رسائی در ساعت 8:6 صبح

نظرات شما ()